دانشپژوه کارشناسی ارشد کلام اسلامی از کشور افغانستان، مجتمع آموزش عالی بنتالهدی
چکیده
استفاده از روشهای علمی در تاریخنگاری افزون بر آنکه ابزاری برای حل مسائل و موضوعات غامض تاریخی است در گام اولیه، مخاطب را به شناسایی مختصات فکری نویسنده راهنمایی میکند. مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل شخصیت خردگرای علامه فیض محمد کاتب هزاره براساس کتاب سراجالتواریخ است. وی در این کتاب توانسته است مسائل و موضوعات تاریخی را باروش عقلی و فلسفی، تحلیل و ارزیابی کند و به متدولوژی خاصی در تاریخنویسی تفوق یابد. پژوهش حاضر باروش توصیفی-تحلیلی، افزون بر معرفی و شناسایی ساختار کتاب سراجالتواریخ، شخصیت خردگرای علامه فیض از درون این کتاب را تحلیل میکند. نتیجه ارزیابی فوق نشان میدهد که علامه فیض اگرچه در این کتاب، بحث مستقلی را درباره روشمندی مباحث تاریخی بهروش عقلی مطرح نکرده است، اما از محتوا و ساختار کتاب بهآسانی میتوان به شناخت بعد عقلگرایی و تعمق فلسفی او پی برد.